.:: پرسه ::.

روزمرگی های مد ( MED )

.:: پرسه ::.

روزمرگی های مد ( MED )

پیشنهاد

لطفا بچه هایی که پتیشن و نامه روی اینترنت برای امضا می گذارن، یه نامه خطاب به مجامع بین المللی بنویسن، در مورد لغو تحریم تجاری ایران در زمینه ناوگان هواپیمایی...
اگر نامه ای باشه که تعداد زیادی پشتش باشن و حمایت کنن شاید نتیجه داد. تا کی باید همینجور هی خبر سقوط هواپیما بشنویم؟ چقدر هر بار که سوار یه هواپیمای خطوط ایران می شیم یا یکی از عزیزامون می ره سفر باید تنمون بلرزه؟

تا همین جا هم کلی بدبختی کشیدیم از تحریم، بعد مردک فلان فلان شده میاد راست راست دنیا رو علیه ایران می شورونه و به سری عوضی ِ پاچه خوار دیگه هم پیدا می شن و می گن مردم ما آماده ی تحمل تحریم ها هستن، دولت ما خودش رو آماده کرده، ما رو نترسونین...

این اولین بار نیست که یه هواپیما اینجوری سقوط می کنه و اگر این شرایط تحریم ادامه پیدا کنه آخرین بار نیز نخواهد بود...
هر بار یه چیزی دلیل می شه، یه بار فرودگاه غیر استاندارد، یه بار خلبان کم تجربه، یه بار نقص فنی، یه بار بدی آب و هوا، یه بار اشتباه برج مراقبت... اما واقعیت اینه که ناوگان هوایی ایران فرسوده شده و نیاز به هواپیماها و قطعات جدید وجود داره.
من پیشنهاد می کنم علاوه بر تجمع که نشان دهنده ی اعتراض به بی تدبیری مسئولین هست، یه نامه هم به مجامع بین المللی نوشته بشه که برای نجات جون مردم هم که شده تحریم در زمینه هواپیماهای مسافربری و قطعاتش لغو بشه. مسئولین ایران که ازشون انتظار کمکی نیست اما جاهای دیگه حداقل بخاطر شعارهایی که در مورد حقوق بشر می دن شاید عکس العملی نشون دادن که به نفع مردم باشه...
و یه چیز دیگه، به نظر من نباید به این اتفاث صنفی نگاه کرد، چون 110 نفر هموطن ما از دست رفتن و چه فرقی داره که عکاس و خبرنگار بودن یا کارمند یا دانشجو یا هر چیز دیگه ای... همونقدر که از دست دادن دوست های خبرنگار سخته، همونقدر هم رفتن اون تعداد آدم بی گناه ارتشی و کادر پرواز و مردمی که هواپیما روشون سقوط کرده مهم و سخته... و اگر اعتراضی هست از همه ی قشرها باید باشه و یا روزنامه نگاران به نمایندگی از همه ی مردم بی گناه دیگه اعتراض کنن.

منبع اصلی این مطلب از وبلاگ بارانه میباشد .                                                                                                              

تا کی ....

چند تا هواپیما باید سقوط بکنه ؟
 
چند نفر باید تو زلزله و سیل کشته بشن ؟
 
چقدر باید شاهد مرگ عزیزان و آشناهامون تو تصادف رانندگی باشیم ؟
 
چند تا اتفاق اینجوری باید بیفته تا دولت فکری به حالِ این مردم بکنه !!؟؟
 
الان توی عراق جنگه و روزانه به سری عراقی فقط به خاطر حماقت خودشون کشته میشن ، ولی فکر نمی کنم تعداد کشته های یه روز جنگ عراق بیشتر از تعداد کشته های حوادث به قولِ خودشون غیر مترقبه یا حوادث رانندگی باشه .
 
غمگینم و عصبانی .....
 
متاسفانه بدی قضیه اینجاست که مردم ما دیگه به مرگ عزیزاشون تو اینجور حوادث عادت کردن .
 
هر روز منتظریم یه اتفاق ناگوار دیگه بیفته که اول بشینیم براش گریه کنیم یعد بگیم باید دنبال راه چاره بود که دیگه از این اتفاقا نیفته و دست آخر هم همه چیز فراموش می شه تا حادثه بعدی !
 
                                                                                                                                                                                       PAPAR

حادثه

بازم یه حادثه ، بازم یه خبر بد ، بازم یه ندونم کاری ، بازم ....
 
امروز ظهر بین ساعت 1:30 تا 2 یه هواپیمای نظامی باربری که مثه تمام چیزای دیگه تو این مملکت به جای بار ، مسافر حمل می کرده ، توی یه منطقه مسکونی حوالی میدان آذری تهران سقوط کرد .
 
ظاهرا این هواپیما حامل یه سری خبرنگار بوده که برای تهیه گزارش از یه مانور کوفتی راهی بندرعباس بودن تا از اونجا برن چابهار .
 
به گفته تلویزیون جمهوری اسلامی 94 نفر سرنشین هواپیما و 10 نفر از ساکنان محل تو این حادثه کشته شدن . نمی دونم می شه به این آمار استناد کرد یا نه ولی همین تعداد کشته هم کافیه برا اینکه آدم از هر چی مسؤل بی مسؤلییتِ حالش به هم بخوره .
 
خدایا چرا ما باید توی مملکتی زندگی کنیم که جون آدما واسه هیچکس ارزش نداره . به قوله کیانوش : " شما نمی دونی من چرا اینجا موندم ؟ "      

شغل جدید

چند شب پیش که طبق روال همیشه مشغول وب گردی ( ول گردی؟ ) بودم یه نفر برام پی ام داد که من می شناختمش ولی بعد از یه کم صحبت کردن فهمیدم یکی از بچهای سال بالایی که الان کلی برا خودش مهندس شده .

ما هر دو توی گروه دانشکده عضو هستیم و ایشون وقتی داشته چک میل می مرده دیده چراغ من روشنه و برام پی ام داده .

کلی با هم از این درو اون صحبت کردیم تا بحث به کار کردن رسید و ایشون ازم خواست اگه وقت آزاد دارم یه سری بهش بزنم . منم که یکی دو ماهی بود به خاطر یه سری مسایل دیگه دفتره خودمون نمی رفتم تو هوا چسبیدم .

خلاصه اینکه دیروز رفتم دفترشون و بعد از یه سری بحث و تبادل نظر کاملا معمارانه قرار شد باهاشون همکاری کنم و از هفته دیگه هم می رم سر کار .
یه کاره نظارت ساختمون که به تجربش خیلی نیاز داشتم . چون من بعد از دانشکده کاره طراحی معماری و طراحی شهری کرده بودم ولی تجربه کاره نظارت که یکی از بخشای مهم معماری هستش رو نداشتم . حالا اگه خدا بخواد این تجربه رو هم کسب می کنیم .
فقط برام دعا کنین از پسش بر بیام ...