.:: پرسه ::.

روزمرگی های مد ( MED )

.:: پرسه ::.

روزمرگی های مد ( MED )

من و اداره مسکن و شهرسازی

بالاخره بعد از دو ماه و نیم کار کردن باهامون قرارداد نوشتن. اونم تازه نه با خود سازمان مسکن و شهر سازی، با یکی از دفاتر مشاوره (مشاورهای شهر سازی و معماری) که با سازمان بده بسون داره. در واقع سازمان با این شرکت قرار داد داره. مثلآ یه پروژه بهشون میده که قیمتش 50 میلیونه، ولی سازمان توی قراردادش مبلغ رو مثلآ 60 میلیون ذکر میکنه و این پول رو از وزارت مسکن و شهرسازی میگیره و میده به اون شرکت طرف قرارداد. اون شرکت هم از این 10 میلیون اضافه، حقوق چند تا از کارمندای سازمان رو پرداخت میکنه (و البته واضحه که یه درصدی رو هم برا خودش بر میداره). حالا دلیل این کار چیه؟ واضحه، سازمان نیاز به نیروی جدید و آشنا به تکنولوژی روز داره و از طرفی هم اجازه استخدام نداره -نه رسمی و نه قراردادی- پس با این طرفند نیروهایی که نیاز داره به دست میاره. این وسط سازمان به افراد مورد نیازش رسیده، شرکت مشاور هم به قراردادش و درصد اضافی و فقط کارمندها هستن که متضرر میشن، به علت پایین بودن میزان حقوق. به علت نداشتن اضافه کاری و پاداش، به علت محروم بودن از امکانات سازمان و ...

 

میتونم بگم قرار داد بی شرمانه ای بود. سه ماهه، با حداقل حقوقی که اداره کار برای کارگر ساده بدون تحصیلات تعیین کرده. یعنی به قیمت یه کارگر روز مزد. هیچ فرقی هم نداره دیپلم باشی یا فوق لیسانس. دیروز که رفتیم برای قرارداد، حقوق اونی که فوق دیپلم داشت با منی که فوق لیسانس دارم، یکسان بود. در نهایت هم زیر قرارداد توی بخشی که ما باید امضا میکردیم نوشته بود "امضای کارگر" !!

 

قصدم توهین به کارگرها نیست، اما نباید یه فرقی بین منی که 7 سال توی دانشکده معماری جون کندم و کلی هزینه کردم با اونی که به زور دیپلم گرفته باشه؟ توی آتلیه ای که ما هستیم فقط من و یه خانوم دیگه (که شهرسازی خونده) میتونیم با کامپیوتر نقشه کشی بکنیم، این در حالیه که اگه کارها کامپیوتری نباشه، اصلآ اجازه مطرح کردنش توی جلسات وجود نداره. یعنی اگه ما دو تا یه هفته مرخصی بگیریم، هیچ کاری توی اون آتلیه انجام نمیشه. حالا این در حالیه که حقوق اون به اصطلاح کارشناسها (که بالاترینشون مدرک لیسانس داره) بیش از دو برابر ماست. خب البته سابقه کار بیشتری دارن، ولی کارایی کمتر. اون کارهایی که به واسطه کارشناس بودن انجام میدن، باور کنین کارای خیلی ساده ای هستن که حتی یه فوق دیپلم هم به راحتی میتونه انجام بده.

 

 تنها دلیلم برای امضا کردن این قرارداد ضالمانه گرفتن حقوق این دو ماه کار بود. (چون تا الان هیچ پولی نگرفتیم) از همین الان هم دنبال یه کار دیگه هستم، به چند نفر سپردم و چند جا هم رزومه فرستادم. تا ببینیم خدا چی میخواد...

 

پ.ن.1 : اصلآ همچین تصوری راجع به محیط اداری نداشتم. خیلی کثیفه. خیلی. همه فقط به فکر این هستن که یه جوری زیر آبت رو بزنن. همه به چشم رقیب بهت نگاه میکنن، اونم در حالی که داری کاراشون رو براشون انجام میدی. چون در نهایت نقشه هایی که ما طراحی و ترسیم میکنیم به اسم اونا توی جلسات مطرح میشه. حتی وقتی فکر میکنی کاری به کار کسی نداری و سرت توی لاک خودته، حرفایی از اینور و اونور میشنوی که میخوای شاخ در بیاری.

 

پ.ن.2 : چرا هیچکس از عکسای بچگی من (پست قبلی) خوشش نیومده؟ یعنی تا این حد بچه نچسبی بودم؟

نظرات 14 + ارسال نظر
نسرین پنج‌شنبه 1 شهریور 1386 ساعت 08:29 ب.ظ http://meinexile.blogspot.com/

سلام،اولن قالب نو مبارک! دومن کار و قرارداد جدید مبارک.سومن من یک قرنه اینجا کامنت نگذاشتم برای همینه این تبریکات با تاخیر گفته می شن.ببخشید دیگه.
چهارمن این عکسهای بچگی ات خیلی هم بچسب هستن :) یعنی خودت بچه بچسبی هستی :)
پنجمن خدائی بچه باهوشی بودی ها.مدرسه نرفته اینقدر خوب نقاشی می کشیدی ببین الان دیگه چه معماری از آب در اومدی.

سوسکی پنج‌شنبه 1 شهریور 1386 ساعت 08:37 ب.ظ

بذار یک واقعیتی رو بهت بگم و خیالت رو راحت کنم. برای اینکه این واقعیت رو ببینم بهای کمی هم نپرداختم.

زندگی عادلانه نیست. به هیچ وجه!

توی همین ونکوور درآمد عمله و کسی که زمین رو بیل می‌زنه از درآمد کسی که ۲۰ سال درس خونده و دکترا داره و ۱۵ سال هم سابقهء‌کار توی شرکتهای معتبر در رتبه‌های بالا داره بیشتره... خیلی هم بیشتره! پس لطفا این واقعیت رو بپذیر که کمتر اذیت بشی.

از زندگی پنج‌شنبه 1 شهریور 1386 ساعت 09:25 ب.ظ http://ahmadnia.net

حالا کجاش رو دیدین!‌ تازه اول بی عدالتی هاییه که قراره سرتون در بیارن. فقط خدا کنه وقتی خودتون به مقامات بالا رسیدین نخوایین همین معامله رو با پایین دستی ها بکنین !‌ :)

‌‌BaHaar پنج‌شنبه 1 شهریور 1386 ساعت 10:14 ب.ظ http://www.barroon.blogspot.com

من حتی ۱ روز توی محیطهای اداری ایران کار نکردم ولی دیدم که دور و بریهام ( خاله و دایی و... ) از مهندس و دکتر چی کشیدند توی ادارات چه دولتی چه خصوصی .در خصوصی یک مدل در دولتی بدتر و حتی وقتی کسی شریک دزدیهاشون نمیشه سعی میکنند براش پاپوش درست کنند یا واسه اینکه همراه بشه یا اینکه با زندان فرستادن شرش رو کم کنند .
اینجا گاهی خیلی از دست ریس و محیطم ناراحت میشم اما چند روز پیش هم که با مادرم صحبت میکردم میگفت این فکر رو که بتونی تو ایران دوام بیاری و کار کنی از سرت بیرون کن . خلاصه اینکه خدا به دادتون برسه .
در مورد عکس هم : بچه پسری که شمشیر رو ول کنه و قلم به دست بگیره قابل تحسینه (;

نورا جمعه 2 شهریور 1386 ساعت 01:09 ب.ظ

فکر کنم مثبت بودی!

مهسا شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 07:03 ق.ظ http://haghighifamily.blogfa.com

از اون کلمه کارگر ناراحت نشو . تمام کسانی که قرارداد و کارشون میره زیر نظر تامین اجتماعی کارگر محسوب میشن . اونهایی که میرن زیر نظر خدمات درمانی کارمندن . اصلا هم بد نیست عیدی کارگرها دو سه برابر عیدی کارمندهاست و اصولا معمولا وضعشون بهتره .
قدیمها یک ضرب المثل بود که میگفت صاحبخونه بد آدم رو صاحب خونه میکنه ( یعنی انقدر اذیت میکنه که آدم به هر قیمتی میره خونه میخره ) الان هم من به این نتیجه رسیدم که محیط کاری بد آدم رو صاحب حقوق بهتر و محیط بهتر میکنه . برای من که ایجا اینجوری شد .
موفق باشی

شهره یکشنبه 4 شهریور 1386 ساعت 11:18 ب.ظ http://www.azkhodbakhisch.blogspot.com/

سلام مد عزیز . اول از همه چونکه گفتی هیچکس از عکسهای بچه گیت خوشش نیومده باید بگم که تعجب کردم البته هنوز کامنتها رو نخوندم ولی عکسهای بچه گی همیشه جالب و قشنگن و معلومه که تو هم پسر گلی بودی. در مورد کار هم که بنظر من شرایط کاری که داری عجیب و غریبه و یجوری انگار کارفرماها دارن از شرایط سو استفاده میکنن . امیدوارم که در جستجوی کاری موفق باشی و کار بهتری پیدا کنی و به نسبت حرفه و تواناییت حقوق بگیری . سبز باشی .

زیتون دوشنبه 5 شهریور 1386 ساعت 12:56 ق.ظ http://z8un.com

مد عزیز» روز معمار بر تو معمار ... ببخشید بر تو مهندس معمار مبارک باد:)
از عکس بچگی‌هات خیلی خوشم اومد. خیلی صفا دارن عکسا.. صفای کودکی صفای خونه‌های قدیمی و نقاشی خوشگل.. و طبق معمول پسرا که دل و جیگر اسباب بازیهاشون رو در میارن. باطری افتاده اون کنار و شمشیر قرمز و ...

نسرین چهارشنبه 7 شهریور 1386 ساعت 12:35 ق.ظ http://meinexile.blogspot.com

مد جان این ردیابی ملت جستجوگر رو می شه از روی کانتر بلاگ فهمید. که شما مثل اینکه اصلن کانتر نداری و دلت نمی خواد بدنی روزی چند تا ویزیتور داری ؛)

من سیستم کانتر خودم رو که اکثر وبلاگها هم از این استفاده می کنن بیشتر می پسندم.

می تونی بری اینجا و ثبت نام کنی و بعد کدش رو پیست کن توی تمپلاتت.

http://motigo.com/about/webstats

وقتی نصبش کردی می تونی بری رو سایتِ کانتر و از اونجا گزینه ی How do visitors come to my site رو انتخاب کنی و اینجاست که می فهمی ملت از کجا اومدن.
به همین راحتی :)

ساسان چهارشنبه 7 شهریور 1386 ساعت 05:40 ب.ظ http://civil233.blogfa.com

بالاخره قسمت شد MED رو بشناسم( اینکه از تنبلی تو یه کلیک کردن بود یا چیز دیگه رو نمی دونم!)
اول اینکه ما با هم یه جورایی همکار هستیم٬ دوم هم اینکه این زیرآب زنی توی کار تو امریکا هم فراوونه و سر دستهً این قضیه هم٬ هندیها٬ کره ای ها و فیلیپینی ها هستند. خیلی نگران نباش. واسه این قضیه مدیرای شرکت هم به این فکر کن٬ تو هم جای اونها بودی همین کار را می کردی٬ در ضمن فکر نمی کنی اون ها هم روزهایی مثل تو رو گذروندن با یه روءسای دیگه؟ ولی خب محیط دولتی کلا کثافته٬ بخش خصوصی خیلی بهتره.

نسرین یکشنبه 11 شهریور 1386 ساعت 06:57 ب.ظ http://meinexile.blogspot.com

مد عزیز خواهش می کنم من که کاری نکردم.مشکل از بی سوادی شما نیست،پیدا کردنش به همین راحتی ها هم نیست.

الان اگه همینجا رو لینک کانترت کلیک کنی سمت چپ صفحه ات باید این گزینه رو داشته باشی یعنی درست پایین تر از گزینه ی Sign up:
This Site's Statistics

که یک فلش کوچولو رو به پایین داره.خب اگه روی این کلیک کنی یک پنجره کوچیک زیرش باز می شه که همون گزینه ی How do visitors come to my site رو می بینی.گزینه ی چهارم از بالا.اینجا رو هم اگه کلیک کنی دیگه بقیه اش رو خودت می بینی :)
اگه باز هم مشکل داشتی بگو ؛)

ساناز یکشنبه 11 شهریور 1386 ساعت 09:30 ب.ظ http://www.jooje.blogfa.com

سلام. مرسی از اینکه بهم سر زدین و مرسی از اینکه بهم گفتین لینکم کردین. اگه محبت کنین و آدرس وبلاگم و فقط برای خودتون داشته باشین ممنون میشم. اینجا نذارینش لطفا. چون مسائل خصوصی زندگیم و مینویسم دوست ندارم همه جا پر بشه. اما خودتون هر موقع دوست داشتین سر بزنین. خیلی هم خوشحالم میکنین. ممنونم.

داستانک پنج‌شنبه 15 شهریور 1386 ساعت 04:01 ب.ظ http://dastanak.tk

این عکسها ی بچهگیت انگار مال همین دیروزن
کار مبارک باشه به سلامتی.
یه کاری هم واسه ما بچه معمار بی کار ردیف می کنی

آویسا پنج‌شنبه 15 شهریور 1386 ساعت 08:34 ب.ظ http://avysa.blogfa.com

آره میدونم چون خودم با این سازمانها سر و کار داشتم.راستی ساختمان جهان نما چی شد؟ میراث فرهنگی گذاشت که ادامه بدن؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد