راوی چند تا سوال پرسیده که سوالهای خیلی جالبیه. اول میخواستم توی کامنت دونی خودش جواب بدم، ولی بعد دیدم پتانسیل این رو داره که یه پست جداگونه بهش اختصاص بدم. اینم سوالات:
1) چرا با وجود این همه جاذبههای طبیعی و تاریخی در کشورمان، باز هم از نظر وضعیت صنعت توریسم و گردشگری از کشورهای دیگر عقب هستیم؟
فکر کنم این یکی جوابش خیلی ساده باشه. دولت نمیخواد همچین اتفاقی رخ بده. یه جور ترس از روبرو شدن مردم این مملکت با خارجیها وجود داره. این همون ترسیه که به خاطرش مردم رو از اینترنت و ماهواره محروم کردن. این برخوردها و تبادل نظرها چشم مردم رو به روی دنیای خارج از ایران باز میکنه و این چیزیه که برای دولت دردسر ساز میشه. بیشتر از این نمیتونم توضیح بدم، ولی فکر میکنم همه میفهمین چی میگم دیگه، نه؟ یه مورد دیگه هم هست. توریست علاوه بر مکانهای تاریخی و طبیعی، توی مسافرتش به امکانات و تفریح هم نیاز داره. کدوم یکی از هتلهای ما قابل مقایسه با هتلهای ترکیه یا دوبی هستن؟ توریست دلش میخواد روزش رو به گشت و گذار توی مکانهای دیدنی بگذرونه و شبها رو به تفریح. آیا توی کل کشور جایی رو سراغ دارین که این امکان رو برای یه توریست اروپایی یا امریکایی فراهم کنه؟
2) بعضی معتقدند نباید نام و نشانی مکانهای بکر را به مردم اعلام کرد چون به آثار فرهنگی و طبیعی لطمه وارد میشود. نظر شما چیست؟
با این حرف موافقم. البته برای گردشگر ایرانی. چون ما هنوز قدر این مکانها رو نمیدونیم. چند با تا حالا به دامن طبیعت رفتین و آشغالهایی مثل پوسته پفک و چیپس، ته مانده غذا، بطری های پلاستیکی و شیشه ای و ... به جا مونده از مردم رو ندیدین؟ چند تا اثر تاریخی رو دیدن که روش یادگاری نوشته نشده باشه؟ نمونه بارزش مسجد جامع اصفهان. روی تموم ستونهاش یادگاریهایی که با نوک کلید و با بدترین خط ممکن کنده کاری شده باشن رو میتونین ببینین. یا همین عکسهای پایین. یه نگاهی بهشون بندازین. به نظر من ما هنوز فرهنگ لازم رو برای استفاده از این مکانها نداریم.
3) پنج جای شهر شما که آنها را ندیده نباید از دنیا رفت؟! ( یا پنج جای کشورمان یا جهان!)
1- میدان نقش جهان، نمونه ای کامل از تلفیق معماری و شهرسازی دوره صفوی، بر خلاف اونچه که همه این میدون رو یه اثر معماری میدونن، ولی کارکرد اصلی این میدون به عنوان یه فضای شهری بوده.
2- بافتهای تاریخی اصفهان. محله های پامنار، جماله، جویباره، جلفا و ...
3- روستای تامه، نزدیکی نطنز و در دامنه کوه کرکس.
4- قلعه تاریخی شهر مورچه خورت (40 کیلومتری شمال اصفهان)، قلعه ای که نسبتآ سالم مونده (البته نسبتآ) و هنوز چند تا خانوار توش زندگی میکنن.
5- جزیره کیش. نه به خاطر بازارهای لوکس و هتلهای خوبش و نه حتی به خاطر ساحل بی نظیر و دریای زلالش. فقط و فقط به خاطر آرامشی که داره. من این آرامش رو هیچ جای دیگه ندیدم، واقعآ بی نظیره.
غیر از مورد آخر من مکانهای داخل و اطراف اصفهان رو معرفی کردم و گر نه جای دیدنی که توی دنیا واقعآ زیاده.
4) « به سفر رفتن» و « از سفر بازگشتن»، موقع دومی چه احساسی دارید؟
دلتنگی برای روزهای سفر، فکر کردن برای سفر آینده و یه عالمه انرژی برای برگشتن به روال عادی زندگی، و البته یه افسوس همیشگی برای اینکه چرا من نباید بتونم یه جهانگرد بشم.
5) حکایت « سفر کردم که از یادم بری، دیدم نمیشه» را در هیچ سفری تجربه کردهاید؟
برای من کاملآ این قضیه صادقه. هر موقع از شهر بیرون رفتم، دلم برای آدمایی که هر روز میدیدمشون تنگ میشه. خیلی بیشتر از اونچه که وقتی توی اصفهان باشم. اون موقع ها که با عیال هنوز دوست بودم، گاهی میشد که 5-6 روز هم دیگه رو نمیدیدم در حالی که هر دو اصفهان بودیم ولی اونقدرها احساس دل تنگی نمیکردم که خودم یا اون (بیشتر خودم) خارج از شهر بودیم. وقتی مسافرت میرفتم، حتی با گذشت یه روز، احساس میکردم یک ساله ندیدمش و خیلی دلتنگش میشدم.
در آخر اینکه من عاشق سفر کردنم. به قول معروف "بسیار سفر باید تا پخته شود خامی" تمام ایران رو که نه، ولی بیشتر شهرهاش رو دیدم. خیلی دلم میخواد موقعیتی فراهم بشه تا بتونم کشورهای دیگه (به خصوص اروپا، به لحاظ تاریخی) رو هم ببینم.
پ.ن.۱ : این تعطیلات رو کاملآ تنها هستم.عیال برای شرکت توی مراسم عقد یکی از دوستای مشترکمون رفته شهر بابک. شرایط جوری نبود که بتونیم با هم بریم. تمام خانواده هم منجمله مامان اینا، برای عقد دختر خالم رفتن همدان. اگه عیال بود با هم میرفتیم ولی حوصله تنهایی رفتن نداشتم. همه هی میخواستن سوال پیچم کنن که عیال کجاست، منم حوصله جواب دادن به این و اون رو نداشتم. برا همین نرفتم.
پ.ن.۲ : زیاد مطمئن نیستم ولی فکر میکنم عکسها رو از
اینجا برداشتم.
ممنونم مد جون!
این دوستای بلاگی هم نمیذارن آدم بیسر و صدا کار انجام بده!! از دست این ۴۰ تیکه! :)
با عشق،
سلام مد عزیز . اولا که قالب نو مبارک . در اینجا هم میتونی قالب درست کنی قالب بلاگ من از اینجاست البته خودت میتونی طرحش کنی و این خیلی خوبه .
http://psyc.horm.org/fa/
بعدش هم در مورد مطلب اینبارت که باید بگم واقعا خوش به حالت که تقریبا همه جای ایران رو دیدی من میتونم بگم جز یکی دوتاشهر هیچ جای ایران رو ندیدم . عکسها هم خیلی غم انگیز بودم نمیدونم چرا ما مردم اینقدر بامزه اییم باید به همه بگیم کجا بودیم و چپ و راست اینور و اونور رو بقول خودت این چنین بدخط امضا میکنیم . وقتی خود ما لیاقت نگهداری این بناهای تاریخی نداریم از دولت چه انتظاری داریم ؟
در هر صورت امیدوارم که تعطیلات هر چند تنها بهت خوش بگذره . من که تنهایی رو خیلی دوست دارم و خیلی دوست داشتم موقعیتی پیش میومد و چند روزی تنهای تنها جایی میرفتم بدون اینکه کسی بدونه کجام . سبز باشی .
مد عزیز سلام. خیلی مبارک باشه ها:) خیلی قشنگ تر شد اینجا. فقط رنگش رو شاد کن ! مشکی پشکی دلگیره. دیگه اینکه من میرم بیرون و بعد که برگشتم میام در بارهی این موضوع مینویسم! قربانت...
خب من از اون ۵ تا ۳ تا وسطیش رو ندیدم . اما روستای کندوان که در آذربایجان هست هم خیلی دیدنی و شگفت انگیزه همینطور ابیانه و من عاشق دلخسته مسجد جامع اصفهان هستم همون مسجد قدیمی که وقتی برای اولین بار ژا توش گذاشتم دل منو لرزوند . مسجد تاری خانه دامغان هم چیز بی نظیری در نوع خودشه و تا فردا صبح میتونم برات مسجد ردیف کنم !!!
سلام، نه قربان عکس ها مال من نیست، الان دیگر چند سالیست که عکس بی امضا در ۳۵ درجه نمی گذارم.
از لطف آن جناب هم ممنون :)
این اصطلاح خانمی خیلی لوس و حال به هم زنه .
مرسی از لینک.... من چند تا عکس از پرسپولیس دارم که رو سنگها کنده کاری شده ؛ به یاد فاطی؛ اگر پیدا کردم برات ایمیل می کنم...خودم گرفتمشون!!!!
خیلی ممنون از کامنت و لینک .. راستش کمی تعجب کردم. چون راستشو بخوایید وبلاگ شما ماههاست ( حدود ۶ ماه ) روی لیست فوریت منه و بهتون سر میزنم و بارها خواستم کامنت بگذارم اما پشیمون شدم .
برای همین یک لحظه فکر کردم شاید یکی از اون بارها آخرش کامنت گذاشتم و از اونجا به وبلاگم بر خوردید ..اما دیدم نه کامنتی نگذاشتم قبلا .
خلاصه که اینطوریا.. و باز هم از لطفتتون ممنون :)
سلااااااااااااااااااااااااااااااام. بالاخره بعد از مدتها تونستم به صفحه نظراتت دسترسی پیدا کنم. هووووووووووووووووورا.
می بینم که یه افسوس مشترک داریم درباره جهانگردی. منم عاشق جهانگردیم. امیدورام یه روزی این ارزو تحقق پیدا کنه. انشاء الله
من خیلی دلم می خواد یک اصفهان درست و حسابی بیام.
راستی عزیزترین به من می گه عیال!
خوب بنده،خیلیییییییییییییییییییییییییوقته کهاینجا نیموده بودم چرا که خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی وقته که ،باگرولینگ ،برایم ،فیلتر شده،نتیجتا نمیفهمم کی اپه و کی نا اپ،یه بارم که اون وسط مسطا اومدم،دیدم که قالب وبلاگت نارنجی شده، اما دوباه میبینم که تغییر کرده، مبارک باشه
خیلی این یکی بهتره،
،وا..،با... من خودمم بلد نیستم،چند روز پیش همین کاری که شما کردی رو کردم،یعنی یه وبلاگی که
به ادرس www.xs.persianblog.ir
درست کرده ام، رو یه کم دستکاری کردم ،البته نتیجه ی خاصی به دست نیومد اما یه چیزایی حداقل حاصل شد، فهمیدم ،رنگ ها یک سری کد دارند، که مثلا کدشون رو میشه از تولبار بالای صفحه ی ارسال مطلب به دست اورد، یا هر کدی تو اون همه کد به چه دردی میخوره ، البته کامل کامل که نه اما یه کوچولو فهمیدم، حالا چرا به اون گروهی که واست ایمیل کردم ایمیل نزدی؟
در هر حال پست قبلیت،به خصوص اون پاراگراف اولش خیلی بامزه بود،از اعضای بدنت خوب استفاده کردی!!!!
یه فکری هم همین الان به ذهنم اومد، یه کاری بکن، یه وبلاگ کمکی تو بلاگ اسکای برای تمرین درست کن،(مثل من)!!! ، بعد امتحان کن، مثلا تمام کد هاشو پاک کن، بعد ،کد یکی از قالب های پرشین بلاگو توش کپی کن، پرشین بلاگ قالب های متنوعی داره، حالا اصلا نمیدونم بشه یا نه ، شاید هرر قالبی مخصوص یه سایتی باشه اما امتحانش ضرر نداره،تو هم که ماشا ا... مهندس و فعال و قوی و باهوش و ....:)))))))
دیگه این که این مطلبتم جالب بود! ولی یه چیزی؟ اون شماره ی 5 و ااون مثل معروف به نظرم در مورد مسائل رومانتیکه ! نه در مورد این که وقتی بریم سفر دلمون تنگ شه7 یعنی من این طور فکر میکنم که احتمالا طرف رفته سفر که معشوقشو یادش بره ، اما معشوقش یادش نرفته:) ، حالا خیلی مهم نیستا ،هویجوری گفتم!!!:)