.:: پرسه ::.

روزمرگی های مد ( MED )

.:: پرسه ::.

روزمرگی های مد ( MED )

شهری جدید

اصفهان مثل شهرهای دیگه نیست. یعنی نمیشه گفت شمالش خوبه و جنوبش بد یا بر عکس. با یه کم ارفاق شاید بشه گفت جنوبش بالا شهره ولی نمیشه به دقت گفت که شمالش پایین شهر به حساب میاد. تقریبآ بهترین محله ها توی همون جنوب شهره، در حالی که گرونترین زمینها توی نوار مرکزی شهر، در حاشیه رودخونه زاینده رود ادامه پیدا میکنه. توی مرکز شهر هم محله هایی وجود داره که حتی با وجود اینکه قدمتش به دوران صفویه میرسه و جزو بافت قدیمی اصفهان حساب میشه، ولی قیمتهای خیلی بالایی داره. (محله عباس آباد، در موازات خیابون چهار باغ) شمال شرقی اصفهان که شامل زینبیه و محدوده حرم میشه، خیلی افتضاحه، در حالی شمال غربی -جاهایی مثل خانه اصفهان و یه بخش از ملک شهر- محله های خوبی هستن. این حالت برای جنوب شهر هم وجود داره. جنوب و جنوب شرقی اصفهان -نظر، خاقانی، مرداویج و ...- محله های خیلی خوبی هستن و جنوب غربی -قائمیه، بلوار کشاورز و امیر حمزه- محله های زیاد جالبی نیستن.

جنوبی ترین نقطه اصفهان ترمینال صفه هستش. وقتی از اصفهان به سمت جنوب حرکت کنیم، بهد از ترمینال صفه و با 4 دقیقه رانندگی توی اتوبان 5 لاینه تازه احداث، به شهرک سپاهان شهر میرسیم و بعد از 17 دقیقه رانندگی به بهارستان. توی شهرکهای اقماری نزدیک اصفهان، بهارستان تقریبآ میشه گفت با شکست مواجه شده، دلیلش شاید طراحی نه چندان مناسب، فاصله نسبتآ زیاد و مهمتر از همه خاک بدش باشه که هیچ گیاهی توش رشد نمیکنه و آب هم به شدت جذب خاک میشه. اما سپاهان شهر حکایت دیگه ای داره. تقریبآ چسبیده به اصفهانه و یکی از محلات اینجا به حساب میاد. ولی شاید مهمترین دلیلش طراحی فوق العاده خوب این شهرک باشه. این شهر رو مهندس "میرمیران" طراحی کرده. استاد میرمیران در سال 79 نشان پیرنیا -نشان معماری ایران- و در سال 80 لوح تقدیر جامعه مهندسان ایران را برای شناسایی و معرفی معماری ایران و باز در همان سال و نیز سال 82 جایزه بزرگ معمار سال (برای مجموعه ورزشی رفسنجان و ساختمان کانون وکلای دادگستری مرکز) را دریافت کرد و در سال 81 به عنوان پیشکسوت معماری توسط سازمان نظام مهندسی کشور انتخاب شد. متاسفانه جامعه معماری ایران سال گذشته این معمار برجسته رو از دست داد.

طراحی این شهرک هم از نظر معماری و هم از نظر شهرسازی، جزو نمونه های نادر توی ایرانه. بدنه های اصلی شهر رو ساختمون های 4 و 5 طبقه با الگویی مشابه (و نه یکسان) شکل میدن که این ساختمون ها در واقع خونه های ویلایی رو احاطه میکنن که این کار از آشفتگی نمای شهری جلوگیری میکنه. این به این خاطره که ساختمونهای ویلایی که معمولآ به صورت شخصی و طبق سلیقه صاحب ملک و بر اساس میزان توانایی اون ساخته میشن، معمولآ از یکسانی چندانی مخصوصآ در نمای ساختمون برخوردار نیستن (گر چه نظام ارتفاعی دقیقآ طراحی شده هست). ولی مجموعه های ساختمونی 4 و 5 طبقه، از الگوی یکسانی که معمار طراحی کرده پیروی میکنن در حالی که هر کدوم نمای خاص خود رو دارند. این کار باعث میشه یکدستی و زیبایی مجموعه شهری حفظ بشه در حالی که هر کدوم ار بناها هویت اصلی خودشون رو دارند و این عامل مهمیه در خوانایی شهر. (عدم وجود خوانایی در شهری مثل بهارستان یکی از دلایل اصلی رکود این شهره). خیابونهای عریض، فضای سبز مناسب و کافی، وجود مسیرهای صرفآ پیاده با مغازه هایی در اطراف که محیط جذابی و البته امنی رو برای پیاده روی فراهم کرده و نیز وجود دومین استخر دلفینهای کشور (اولیش توی جزیره کیشه) باعث شده من شدیدآ عاشق این شهر بشم.

همه اینها رو گفتم برای اینکه برسم به اینجا که چند روزیه داریم دنبال یه آپارتمان تو این شهرک میگردیم. آپارتمان خودمون رو توی خانه اصفهان گذاشتیم برای فروش و قصد داریم برای زندگی بریم سپاهان شهر. چند روزی رو توی اصفهان دنبال خونه بودیم ولی با پولی که ما داشتیم، اون چیزی رو که مد نظرمون بود بهمون نمیدادن. به نظر من خونه های اصفهان بی خودی گرون هستن، در حالی که حتی مجموعه های شهری جدیدش هم اصلآ به پای سپاهان شهر نمیرسه. فکر نمیکردم با همین پول توی سپاهان شهر تا این حد حق انتخاب متفاوت داشته باشیم. این چند روزه این قدر آپارتمان خوب دیدیم که تصمیم گیری برامون سخت شده، ولی من مطمئن هستم که بالاخره اون چیزی رو همیشه دنبالش بودم اینجا پیدا میکنم. فقط یه کم جستجو لازم داره.
 
 
 

پ.ن.1 : عکسهای بالا ماکت اولیه سپاهان شهر رو نشون میده که بعدآ تغییرات خیلی اندکی داشته. این تغییرات اینقدر کم و البته مثبته که میشه گفت با خود شهر فرقی نداره. (عکس از سایت مهندس میرمیران دزدیده شده)
 
پ.ن.2 : با توجه به تجربه ای که راجع به این جور پستها (توضیحاتی در باره معماری و شهرسازی) دارم، از الان مطمئن هستم بیش از دو-سه تا کامنت نمیگیره، اول میخواستم نظردهی رو برای پست ببندم، ولی بعد پشیمون شدم، فقط به دلیل اینکه همون یکی دو نفری هم که میخوان نظر بدن رو از این کار محروم نکرده باشم. در هر حال دلگرمی وبلاگ نویس به همین کامنتهاست. هر چند کم باشه.

ابلهانه ترین سوالات

ابلهانه ترین سوالات کاربران کامپیوتر و اینترنت در انگلستان
 
شرکت بریتیش تله کام یا همان BT لیستی از احمقانه ترین سوالاتی را که کاربران کامپیوتری یا اینترنتی این شرکت ارتباطی از مشاوران آنها پرسیده اند منتشر کرد. به نوشته پایگاه اینترنتی روزنامه مترو برخی از این سوالات آنقدر خنده دار است که حتی خود سوال کنندگان پس از فهمیدن اشتباه خود به احمقانه بودن آن اعتراف کرده اند. لیست احمقانه ترین سوالات IT که از مشاوران شرکت BT انگلستان پرسیده شده به شرح زیر است:
 
1- کاربر: کامپیوتر می گوید هر کلیدی را (any keys) فشار دهید اما من نمی توانم دکمه any را روی کیبوردم پیدا کنم.
2- کاربر: من نمی توانم کانال های تلویزیون را با مونیتورم عوض کنم.
3- کاربر: من با یک نفر در اینترنت آشنا شدم می توانید شماره تلفن او را برای من پیدا کنید.
4- کاربر: اینترنت من کار نمی کند؟
مشاور: مودم را وصل کرده اید ، همه سیم های کامپیوتر را چک کرده اید؟
کاربر: نه الان فقط مانیتور جلوی من است هنوز کامپیوتر و مودم را از جعبه در نیاورده ام!
5- کاربر: پسر 14 ساله من برای کامپیوتر رمز گذاشته و حالا من نمی توانم وارد آن شوم.
مشاور: رمز آن را فراموش کرده؟
کاربر: نه آن را به من نمی گوید چون با من لج کرده
6- مشاور: لطفا روی My Computer ، کلیک کنید.
کاربر: من فقط کامپیوتر خودم را دارم کامپیوتر شما پیش من نیست.
7- مشاور: مشکل شما به خاطر نرم افزار اسپای ویری است که روی دستگاهتان نصب شده(اسپای در انگلیسی به معنی جاسوس است)
کاربر: اسپای!؟ ببینم یعنی او می تواند از داخل مانیتور وقتی لباس عوض می کنم من را ببیند؟
8- کاربر: نمی تونم دیسکتم رو دربیارم
مشاور: دکمه رو فشار بدین
کاربر : فشار دادم ولی در نمیاید
مشاور: دکمه به راحتی تو می رود؟
کاربر: بله ؛ اما نه ، ببخشید من هنوز دیسکت را تو درایو نگذاشته ام ، هنوز روی میزمه.
9- کاربر: ماوس پد من سیم ندارد!
مشاور: من فکر کنم متوجه منظور شما نشدم. ماوس پد شما قرار نیست سیمی داشته باشد.
کاربر: پس چگونه می تواند ماوس را پیدا کند؟ یعنی وایرلس است؟
 
در یک مورد دیگر نیز مرکز مشاوره مایکروسافت در انگلیس لیستی از سوال های ابلهانه مشتریانش را اینگونه منتشر کرده است.
 
مرکز مشاوره : چه نوع کامپیوتری دارید؟
مشتری : یک کامپیوتر سفید... 

مشتری : سلام، من «سلین» هستم. نمی تونم دیسکتم رو دربیارم
مرکز : سعی کردین دکمه رو فشار بدین؟
مشتری : آره ولی اون واقعاً گیر کرده
مرکز : این خوب نیست، من یک یادداشت آماده می کنم...
مشتری : نه... صبر کن... من هنوز نذاشتمش تو درایو... هنوز روی میزمه.. ببخشید...
 
مرکز : روی آیکن My Computer در سمت چپ صفحه کلیک کن.
مشتری : سمت چپ شما یا سمت چپ من؟
 
مرکز : روز خوش، چه کمکی از من برمیاد؟
مشتری : سلام... من نمی تونم پرینت کنم.
مرکز : میشه لطفاً روی Start کلیک کنید و...
مشتری : گوش کن رفیق؛ برای من اصطلاحات فنی نیار! من بیل گیتس نیستم، لعنتی!
 
مشتری : سلام، عصرتون بخیر، من مارتا هستم، نمی تونم پرینت بگیرم. هر دفعه سعی می کنم میگه : «نمی تونم پرینتر رو پیدا کنم» من حتی پرینتر رو بلند کردم و جلوی مانیتور گذاشتم ، اما کامپیوتر هنوز میگه نمی تونه پیداش کنه...
 
مشتری : من توی پرینت گرفتن با رنگ قرمز مشکل دارم...
مرکز : آیا شما پرینتر رنگی دارید؟
مشتری : نه.
 
مرکز : الآن روی مانیتورتون چیه خانوم؟
مشتری : یه خرس Teddy که دوستم از سوپرمارکت برام خریده.
 
مرکز : و الآن F8 رو بزنین.
مشتری : کار نمی کنه.
مرکز : دقیقاً چه کار کردین؟
مشتری : من کلید F رو 8 بار فشار دادم همونطور که بهم گفتید، ولی هیچ اتفاقی نمی افته...
 
مشتری : کیبورد من دیگه کار نمی کنه.
مرکز : مطمئنید که به کامپیوترتون وصله؟
مشتری : نه، من نمی تونم پشت کامپیوتر برم.
مرکز : کیبوردتون رو بردارید و 10 قدم به عقب برید.
مشتری : باشه.
مرکز : کیبورد با شما اومد؟
مشتری : بله
مرکز : این یعنی کیبورد وصل نیست. کیبورد دیگه ای اونجا نیست؟
مشتری : چرا، یکی دیگه اینجا هست. اوه... اون یکی کار می کنه!
 
مرکز : رمز عبور شما حرف کوچک a مثل apple، و حرف بزرگ V مثل Victor، و عدد 7 هست.
مشتری : اون 7 هم با حروف بزرگه؟
 
یک مشتری نمی تونه به اینترنت وصل بشه...
مرکز : شما مطمئنید رمز درست رو به کار بردید؟
مشتری : بله مطمئنم. من دیدم همکارم این کار رو کرد.
مرکز : میشه به من بگید رمز عبور چی بود؟
مشتری : پنج تا ستاره.
 
مرکز : چه برنامه آنتی ویروسی استفاده می کنید؟
مشتری : Netscape
مرکز : اون برنامه آنتی ویروس نیست.
مشتری : اوه، ببخشید... Internet Explorer
 
مشتری : من یک مشکل بزرگ دارم. یکی از دوستام یک Screensaver روی کامپیوترم گذاشته، ولی هربار که ماوس رو حرکت میدم، غیب میشه!
 
مرکز : مرکز خدمات شرکت مایکروسافت، می تونم کمکتون کنم؟
مشتری : عصرتون بخیر! من بیش از 4 ساعت برای شما صبر کردم. میشه لطفاً بگید چقدر طول میکشه قبل از اینکه بتونین کمکم کنید؟
مرکز : آآه..؟ ببخشید، من متوجه مشکلتون نشدم؟
مشتری : من داشتم توی Word کار می کردم و دکمه Help رو کلیک کردم بیش از 4 ساعت قبل. میشه بگید کی بالاخره کمکم می کنید؟
 
مرکز : چه کمکی از من برمیاد؟ مشتری : من دارم اولین ایمیلم رو می نویسم.
مرکز : خوب، و چه مشکلی وجود داره؟
مشتری : خوب، من حرف a رو دارم، اما چطوری دورش دایره بذارم؟

من و اداره مسکن و شهرسازی

بالاخره بعد از دو ماه و نیم کار کردن باهامون قرارداد نوشتن. اونم تازه نه با خود سازمان مسکن و شهر سازی، با یکی از دفاتر مشاوره (مشاورهای شهر سازی و معماری) که با سازمان بده بسون داره. در واقع سازمان با این شرکت قرار داد داره. مثلآ یه پروژه بهشون میده که قیمتش 50 میلیونه، ولی سازمان توی قراردادش مبلغ رو مثلآ 60 میلیون ذکر میکنه و این پول رو از وزارت مسکن و شهرسازی میگیره و میده به اون شرکت طرف قرارداد. اون شرکت هم از این 10 میلیون اضافه، حقوق چند تا از کارمندای سازمان رو پرداخت میکنه (و البته واضحه که یه درصدی رو هم برا خودش بر میداره). حالا دلیل این کار چیه؟ واضحه، سازمان نیاز به نیروی جدید و آشنا به تکنولوژی روز داره و از طرفی هم اجازه استخدام نداره -نه رسمی و نه قراردادی- پس با این طرفند نیروهایی که نیاز داره به دست میاره. این وسط سازمان به افراد مورد نیازش رسیده، شرکت مشاور هم به قراردادش و درصد اضافی و فقط کارمندها هستن که متضرر میشن، به علت پایین بودن میزان حقوق. به علت نداشتن اضافه کاری و پاداش، به علت محروم بودن از امکانات سازمان و ...

 

میتونم بگم قرار داد بی شرمانه ای بود. سه ماهه، با حداقل حقوقی که اداره کار برای کارگر ساده بدون تحصیلات تعیین کرده. یعنی به قیمت یه کارگر روز مزد. هیچ فرقی هم نداره دیپلم باشی یا فوق لیسانس. دیروز که رفتیم برای قرارداد، حقوق اونی که فوق دیپلم داشت با منی که فوق لیسانس دارم، یکسان بود. در نهایت هم زیر قرارداد توی بخشی که ما باید امضا میکردیم نوشته بود "امضای کارگر" !!

 

قصدم توهین به کارگرها نیست، اما نباید یه فرقی بین منی که 7 سال توی دانشکده معماری جون کندم و کلی هزینه کردم با اونی که به زور دیپلم گرفته باشه؟ توی آتلیه ای که ما هستیم فقط من و یه خانوم دیگه (که شهرسازی خونده) میتونیم با کامپیوتر نقشه کشی بکنیم، این در حالیه که اگه کارها کامپیوتری نباشه، اصلآ اجازه مطرح کردنش توی جلسات وجود نداره. یعنی اگه ما دو تا یه هفته مرخصی بگیریم، هیچ کاری توی اون آتلیه انجام نمیشه. حالا این در حالیه که حقوق اون به اصطلاح کارشناسها (که بالاترینشون مدرک لیسانس داره) بیش از دو برابر ماست. خب البته سابقه کار بیشتری دارن، ولی کارایی کمتر. اون کارهایی که به واسطه کارشناس بودن انجام میدن، باور کنین کارای خیلی ساده ای هستن که حتی یه فوق دیپلم هم به راحتی میتونه انجام بده.

 

 تنها دلیلم برای امضا کردن این قرارداد ضالمانه گرفتن حقوق این دو ماه کار بود. (چون تا الان هیچ پولی نگرفتیم) از همین الان هم دنبال یه کار دیگه هستم، به چند نفر سپردم و چند جا هم رزومه فرستادم. تا ببینیم خدا چی میخواد...

 

پ.ن.1 : اصلآ همچین تصوری راجع به محیط اداری نداشتم. خیلی کثیفه. خیلی. همه فقط به فکر این هستن که یه جوری زیر آبت رو بزنن. همه به چشم رقیب بهت نگاه میکنن، اونم در حالی که داری کاراشون رو براشون انجام میدی. چون در نهایت نقشه هایی که ما طراحی و ترسیم میکنیم به اسم اونا توی جلسات مطرح میشه. حتی وقتی فکر میکنی کاری به کار کسی نداری و سرت توی لاک خودته، حرفایی از اینور و اونور میشنوی که میخوای شاخ در بیاری.

 

پ.ن.2 : چرا هیچکس از عکسای بچگی من (پست قبلی) خوشش نیومده؟ یعنی تا این حد بچه نچسبی بودم؟