پیتزا در سنت ایرانی !!

امروز خانومی یه چیز جالب برام تعریف کرد که گفتم شاید بد نباشه برا شما هم بگم . خانومی می گفت به بچه همون خانواده ای که شب یلدا مهمونشون بودیم موضوع نقاشی " شب یلدا " داده بودن . جالب اینکه این کوچولوی با مزه هم کنار همه چیزایی که کشیده یه پیتزا هم کشیده !!

حالا لابد وقتی این بچه بزرگ بشه برای نوه هاش تعریف می کنه که :  " آره ننه جون ، ما اون موقع ها وقتی شب یلدا جمع می شدیم دور هم ، بابام می رفت برای همه مهمونا پیتزا می گرفت . یادش بخیر ، دیگه بچه های امروزی بکشیشونم پیتزا نمی خورن ."

 

** و بدین گونه بود که پیتزا وارد سنت شب یلدای ایرانی ها شد . **

 

حالا حتمآ می گین منم چی گیری دادم به این خانواده بیچاره و پیتزای شب یلدا . خوب حق هم دارین ، دیگه تموم ....

 

امروز هوای شهر ما کاملآ تمیز و پاک بود . دیروز و دیشب باد نسبتآ شدیدی می اومد این باعث شد آلودگی که روی شهر رو گرفته بود پراکنده بشه . توی چند روز اخیر هیچ موقع از جایی که محل کاره منه ( طبقه چهارم ) نمی شد کوه صفه رو واضح دید و برجهایی رو هم که نزدیک کوه ساختن رو توی یه حاله دود و غبار فقط میشد مشاهده کرد . ولی امروز نه تنها برجها واضح دیده میشد بلکه خود کوه و ساختمانهای کوچیک روی کوه و حتی فضای سبز اون رو هم میشد به صورت خیلی شفاف دید .

 

راستی یه چیزی ، من الان یادم اومد که دیشب عینکم رو تمیز کرده بودم ، حالا به نظر شما ... !! هیچی بی خیال ، هوا خیلی تمیز شده . کاشکی همیشه همینجوری بمونه ( عینکم یا هوا ؟)