بازم شغل جدید
زیاد شغل عوض میکنم. البته شغل که نه، بهتره بگم محل کارم رو زیاد عوض میکنم. اصولآ نمیتونم به مدت طولانی یه جا دوام بیارم. حس میکنم دارم فسیل میشم و از جریان زندگی عقب می افتم. امروز هم یکی از همون روزها بود. اولین روز کاری توی یه نهاد دولتی، سازمان مسکن و شهر سازی و در واقع اولین کار دولتی.

خب، تا اینجای کار که نه از حقوقی که قراره بگیرم راضی هستم و بدتر از اون از کاری که قراره انجام بدم. کارش اصلآ طراحی نداره، در واقع مسکن و شهر سازی یه جور نهاد نظارت کننده و تصمیم گیرند هستش. یه چیزی راجع به تغییر کاربری اراضی شهری و حتی خارج از محدوده شهری. به طور ساده و خلاصه اینه که اگه کسی بخواد کاربری زمینی رو که مثلآ توی طرح جامع مسکونی بوده، به تجاری تبدیل کنه، یه درخواست میده به شهرداری، شهرداری از ما نظر کارشناسی میخواد و ما هم با توجه به صلاح دید خودمون و البته ظوابطی که وجود داره (که اغلب قابل تغییر هم هستن) بهشون جواب مثبت یا منفی میدیم.

حقیقت اینه که من اصلآ با کل کاری که دارم انجام میدم، مخالفم. ببینین، یه شرکت خصوصی میاد بعد از یکی دو سال تحقیق و مطالعه (که معمولا جامع هم هست) طرح جامع و طرح تفصیلی یه شهر رو ارائه میکنه. توی این طرحها به طور کامل و مشخص کاربری هر زمینی معیین شده و نسبتها هم کاملآ رعایت شده. فلان درصد مسکونی، فلان درصد خدماتی، رفاهی، بهداشتی، تفریحی، تجاری و غیره. و حتی نظام ارتفاعی که دقیقآ معلوم شده، اینکه کجا یک طبقه باشه، کجا دو طبقه و الی آخر. حالا کاری ما میکنیم اینه که به درخواست صاحب ملک، این کاربری ها رو تغییر میدیم. نتیجه اش این میشه کلی از فضای سبز یا بخش رفاهی یا خدماتی، تبدیل به مسکونی یا تجاری میشه. نتیجه اش هم چیزی جز شهرهای اصفهان و تهران نیست که فضای خدماتی یا فضای سبزشون در مقایسه با فضای مسکونی یا تجاری، خیلی ناچیز و کمه. خب اگه قراره این جوری باشه دیگه چرا اون مشاور طرح جامع تهیه میکنه؟

البته سیاستهای دولت همینه و کاریش نمیشه کرد. عامل اصلی این کار هم شهرداریه. چون شهرداری ها بودجه ندارن و خودشون باید تولید درآمد کنن. حالا چه راهی بهتر از این. فروش تراکم یا اجازه تغییر کاربری، که پول زیادی بابتش از مردم میگیرن، تا هزینه شهرداری دربیاد. حسن خوبی که این کار داره ساعت کاریشه. از 7 صبح تا 2 بعد از ظهر. اینجوری آدم میتونه برای بعد از ظهرهاش یه تصمیماتی بگیره و شاید بتونه یه کار دیگه انجام بده. اینم یه تجربه جدیده که امکان باز شدن راهای دیگه رو برای آدم فراهم میکنه. خب، با خیلی از کله گنده ها آشنا میشی، روابط خوبی پیدا میکنی و این برای جایی که روابط به جای ضوابط کار میکنن، حسن بزرگیه. حالا باید دید چقدر تو این کار دوام میارم، البته از الان میدونم که نمیتونه زیاد طولانی باشه.