علی لاریجانی ( طنز )
مهمترین نکته زندگی علی لاریجانی این است که اساسآ با آدم های مشهور فامیل بوده است. او علاوه بر اینکه برادر جوادشون است و داداش صادقشون هم . او و برادرانش از عاشقان خدمت بوده اند و این در کتب تاریخی قید شده است. "غلام پیروانی" در حاشیه ای بر کتاب قانون "ابن سینا" مینویسد: «یکی رئیس رادیو تلویزیون، دیگری نماینده مجلس و دیگری عضو شورای نگهبان بودند و در کنار هم یک دسته گل را تشکیل میدادند.» بعضی مورخین اعتقاد دارند فصل آخر این جمله در نسخه کلکته چیز دیگری است و گویا اصل فعل « به آب میدادند » بوده که طبعآ نظرات متفاوت است !

"جان تراولتا" در میزان التفاسیر آورده است: «حتی با سوادها هم میتوانند این طوری باشند.» هیچ مورخی ارتباطی بین این جمله و علی لاریجانی کشف نکرده و ما هم اشتباهآ آنرا اینجا آوردیم . به جایش شرق شناس نام آوری چون "مصطفی دنیزلی" گفته: «علی لاریجانی خیلی خوبه، حتی از عادل فردوسی پور هم بهتره.» مستشرقین اغلب با این نظر در طول تاریخ موافق بوده اند. "نیک براون" انگلیسی در ذکر مناقب علی لاریجانی یک کتاب سه جلدی به نام کمدی الهی دارد شامل بهشت، برزخ و دوزخ که البته بعضی آگاهان اعتقاد دارن "دانته" نامی هم از "نیک براون" تقلید کرده که چیز مهمی نیست. "براون" در این کتاب سه جلدی پس از آشنایی نزدیک با علی لاریجانی تغییراتی ایجاد میکند از جمله این که نام هر سه کتاب را به بهشت تغییر میدهد. "نیک" در بخش فلسفی از آن کتاب درباره لاریجانی می آورد: «علی جون بیا دردت به جونم / علی همدم من.» مولانا جلاالدین در ساقی نامه میگوید که علی لاریجانی نیز به این بخش از کتاب جوابی حزن انگیز داده بدین مظمون: «برادر جان نمیدونی چه دلتنگم / برادر جان نمیدونی چه غمگینم / برادر جان، برادر جان نمیدونی گرفتار کدوم طلسم و نفرینم ... دلم تنگه برادر جان / برادر جان دلم تنگه.» تاریخ این جوابیه تاریخی به قول موثق کاتبان دیوان، اَمرداد هزار و سیصد و هشتاد و چهار بوده است! زندگی لاریجانی در ازمنه مختلف دچار فراز و فرودهای متعددی بوده که مهمترین آن در سال 1336 خورشیدی برایش اتفاق افتاد. بدری خانم مورخی که همه میدانیم آدم مفیدی است تصریح دارد به این امر: «بله، خیلی اتفاق مهمی برایش افتاد چون در این سال به دنیا آمد.» این گفته را اکثر مورخین به تواتر نقل کرده اند، بدون بحث، بدون حرف، بدون خیار شور.

لاریجانی تا بیست و چند سالگی کارهی مختلفی کرد از جمله این که درس خواند و درس خواند و درس خواند. او اساسآ درسهایی خواند که یا بعدآ به کارش نیامد یا هیچ علاقه ای به استفاده از آنها در کارش نداشت. تا این که در سالهای 60 و 61 رئیس سازمان صدا و سیما شد. طبری در تاریخ بیهقی می نویسد ( پیشتر هم گفته ام که گویا در گذشته مورخین علاقه داشته اند به جای کتاب خودشان، کتاب بقیه نویسندگان را بنویسند.) :« در آغاز دهه شصت در رادیو تلویزیون بر طبلی کوفتند که صدایش پانزده سال دیگر بلند شد، بد جوری هم بلند شد، بلند شد ها !!»

علی لاریجانی اساسآ راننده خوبی بوده. او که دست فرمانش را در صدا و سیما نشان داده بود بعدها به کارهای نظامی پرداخت و پس از تصدی این سمت و به خاطر ارتباط تنگاتنگ این پستش با پست بعدی، به وزارت ارشاد برگزیده شد!! "ساموئل فولر" فیلسوف، محقق و شرق شناس بزرگ میگوید: « او جانشین سید محمد خاتمی شد که استعفا داده بود، امان از دست تاریخ.»

علی لاریجانی که کماکان برادرش جواد لاریجانی بود، رئیس صدا و سیما شد و ده سال صدای آن طبل را درآورد. کار به گونه ای پیش رفت که "ر.اعتمادی" در مجمع التواریخ می نویسد: «مردم همگان به غلط فکر میکنند او فامیل نزدیکی به نام سیما دارد که در واقع میشد "سیمای لاریجانی". این شخص نزدیکترین نسبت فامیلی را به او داشت به تمام اشکال گونه گون.»

لاریجانی در حالی که سعی میکرد صدایش را صاف کند و احتمالآ موهای بور و چشم های آبیش بیشتر به چشم آید خطاب به کارمندانش دستور مهمی صادر کرد، او گفت: «به جای دو شبکه تلویزیونی و دو شبکه رادیویی از این به بعد باید هفت تا شبکه تلویزیونی و هشت تا شبکه رادیویی داشته باشیم.» البته آگاهان به اهمیت ادامه این سخنان اشاره میکنند چرا که بر آنند: «البته تمام این شبکه ها یه برنامه پخش میکرد!!» و بدین شکل چندین شبکه شروع به پخش یک حرف ( و نه حتی یک برنامه، یک حرف) کردند. "ابیوردی" و "فریومدی" متفق القولند که در این برهه حساس زمانی ( همین وسط جمله عرض کنم که مورخین حرف بی خود زده اند، چون آنها عادت دارند پسوند تمام عباراتی را که به «برهه» ختم میشود یک «حساس زمانی» بگذارند.) رسانه ملی تغییر کرد.

در اینجا تاریخ مشخص نمیکند که علی لاریجانی که سیماشون اینا با اعتراضات روبرو شده بود بر چه اساسی و با استناد به چه چیزی و روی چه حسابی تصمیم گرفته کاندیدای ریاست جمهوری شود. تاریخ می گوید لاریجانی سعی فراوان کرد شبیه کسی حرف بزند که هشت سال از او در رسانه اش انتقاد کرده بود و مردم ضمن اینکه مشغول تعجب کردن بودند به اوی رای ندادند تا از آخر اول شود.

علی لاریجانی در عین ناباوری در دولت نهم سمت رئیس شورای امنیت ملی را پذیرفت تا مورخین گویند: « شوق خدمت مارو کشته.»
 
منبع : ابراهیم رها - مجله 40چراغ - شماره 223 - آبان 85 - صفحه 34 .