تصمیم کبری
              
 
دیروز یه تصمیم کبری گرفتم ، دیگه نمی رم سر کار . حدود 40 روز اونجا کار کردم ولی دیدم اون چیزی رو که انتظار داشتم بهم نمیده ، ضمن اینکه پایان نامه دانشگاه هم همینجوری مونده . می خوام بچسبم پایان نامه رو تموم کنم ، تحویل بدم تا مدرکم بیاد دستم . برا آینده یه فکرایی دارم که دیدم با کار کردن اونجا از هدف اصلیم یه کم دور می شم ، دور شاید نه ولی به تعویقش می نداخت . این شد که بی خیالش شدم و از الان می خوام برای اون هدف نهایی تلاش کنم .ممکنه موفق هم نشم ، که احتمالشم کم نیست ولی خوب ما ( من و خانومی ) تلاشمون رو می کنیم ، دیگه هر چی خدا بخواد همون می شه .

خیلی فکرا توی سرمه و خیلی کاراست که می خوام برا آینده بکنم ، فقط همینو بگم که اگه حتی فقط یک سوم این کارها رو هم انجام بدم آدم موفقی می شم . اما انجام شدن همین یک سوم هم توی حاله ای از ابهامه . ( ادبی شد )