مرد زندگی و سرما
این هفته خیلی گرفتار بودم حتی نتونستم به وب لاگ رفقا هم سر بزنم . دیگه حسابی شدیم مرد زندگی و چسبیدیم به زنو بچه !! دور رفیق بازی و شب بیرون موندنو و ... خط کشیدیم . ( دروغ گفتم )
 
  هوای اصفهان هم که دیگه اساسی سرد شده ، دیروز حوضِ دم پل آذر کامل یخ بسته بود . اگه همین جوری پیش بره تا چند روز دیگه می تونیم بریم رو زاینده رود اسکیت ( برای ما البته سرسره ) بازی کنیم . از شانس گند ما دقیقآ همین هفته که هوا سرد شده من باید سر دو ساختمون می رفتم ، یکیش یه استخر نیمه کاره با دیوارای کاملآ خیس و یکی دیگش یه ساختمان تمام شده اما بدون در و پنجره و تازه طبقه هفتم و بدتر ، لب رود خونه !!!
خلاصه که این هفته کلی یخ کردیم . ( مهندس شدنم سخته ها ، ما که فکر  نکنم بشیم. )
 
چند روز پیش با مهندس رفتیم خونه یه آدم عتیقه باز . خونش محشر بود ، واقعآ آدم دندوناش می ریخت . اگه عمری بود توی پست بعدی وصف کاملشو با چند تا عکس براتون میذارم که شما هم دندوناتون بریزه .
 
راستی ، سال نوی میلادی هم شروع شده ، پس میلاد با سعادت حضرت مسیح (ع) ، سال جدید میلادی ، ایام کریسمس و تعطیلات به شما و خانواده محترمتون هیچ ربطی نداره !!! ( به ما چه آخه ؟!! )