اولین روز کاری
خوب ، امروز اولین روز کاری ما ، رفتم سر کاره جدید .

محیط جدید ، آدمای جدید ، فضای جدید ، روابط جدید و البته درآمدهای جدید .

این شغل دقیقا همون چیزیه که نیاز داشتم ( البته با یه روز نمیشه فهمید ، ولی خوب ) . صبح تا ظهر باید سرکشی به 4 تا ساختمون ، بعد از ظهر هم باید برم دفتر که اگه نقشه یا دتایلی برا فرداش می خوام بگه همکارا حاضر کنن .

خیلی دلم می خواست با بحث نظارت و اجرا تو معماری آشنا بشم ، که خوب الان موقعیتش پیش اومده . توی همین یه روز فهمیدم  که اون خطوطی که ما روی کاغذ یا تو کامپیوتر می کشیم به عنوان " طراحی معماری " تا بیاد به " معماری " تبدیل بشه دهن چند نفرو سرویس می کنه !!

الان که رفتم سر کار دیگه کمتر می تونم خانومی رو ببینم یا باهاش برم بیرون یا توی کاراش بهش کمک کنم ولی خوب چه کنیم ، زندگی خرج داره . شغل قبلیم حداقل این حسنو داشت که زمانش دست خودم بود ، عشقم می کشید 3 روز نمی رفتم دفتر ولی اینجا دیگه از اون خبرا نیست . یه بدی دیگه این شغلم اینه که صبحا باید دیگه نهایتا 8 از خواب بیدار بشم ، اولش خیلی زور میگه !!

خوب ، بالاخره بعد از چند تا پست عمومی ، اینم یه پست شخصی . هر چی کاره فرهنگی - اجتماعی کردیم بسه !!