.:: پرسه ::.

روزمرگی های مد ( MED )

.:: پرسه ::.

روزمرگی های مد ( MED )

والنتاین یا سپندار مذگان !!

وقتی به شروع و چگونگی وقوعش فکر می کنم ، به نظرم همه چیز گیج و پیچیده می آید . اما ظاهرآ این گیجی چندان هم عجیب و دور از انتظار نیست ، چون عبارت " ضربه فرهنگی " را چنین تعریف کرده اند : " تغییراتی در فرهنگ که موجب بوجود آمدن گیجی ، سردرگمی و هیجان می شود . این ضربه چنان نرم و آهسته بر پیکر ملت ما فرود آمد که جز گیجی و بی هویتی پی آمد آن ، چیزی نفهمیدیم !!

شاید افراد زیادی را ببینید که کلمات Hi و Hello را با لهجه غلیظ آمریکایی چنان تلفظ می کنند که گویی نسل اندر نسل آمریکایی بوده اند . اما تعداد افرادی که از واژه " درود " استفاده می کنند بسیار اندک است . همینطور کلمه Thanks بیش از سپاسگذارم و Good bye بسیار راحت تر از " بدرود " در دهان می چرخد . ما حتی به این هم بسنده نکرده ایم .

این روزها مردم برگذاری جشنها و مناسبت های خارجی را نشانه تمدن و تفاخر می دانند . سفره هفت سین نمی چینند اما در آراستن درخت کریسمس اهتمام می ورزند . جشن شب یلدا را که به بهانه بلند شدن روز ، برای شکر گذاری از برکات و نعمات خداوندی برگذار می شده است را نمی شناسند ، اما همراه و هم زمان با غربی ها روز شکر گذاری برپا میدارند . ( و احتمالآ همراه با صرف بوقلمون ) . همه چیز را در مورد Valentine و فلسفه نامگذاریش میدانند ، اما حتی اسم " سپندار مذگان " به گوششان نخورده است .
 
چند سالیست حوالی 26 بهمن ماه ( 14 فوریه ) که می شود هیاهو و هیجان را در خیابان ها می بینیم . مغازه های اجناس کادویی لوکس و فانتزی غلغله می شود . همه جا اسم ولنتاین به گوش می خورد . از هر بچه مدرسه ای که در مورد ولنتاین سوال کنی می داند که " در قرن سوم میلادی که مطابق می شود با اوایل امپراطوری ساسانی در ایران ، در روم باستان فرمانروایی بوده به نام کلودیوس دوم . کلودیوس عقاید عجیبی داشته از جمله اینکه سربازی خوب خواهد جنگید که مجرد باشد . از این رو ازدواج را برای سربازان امپراطوری روم قدغن می کند . کلودیوس به قدری بی رحم و فرمانش چنان قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به سربازان برای ازدواج نداشت . اما کشیشی به نام والنتینوس ( والنتاین ) مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری میکرد . کلودیوس دوم از این ماجرا خبر دار می شود و دستور می دهد که والنتاین را به زندان بیندازند . والنتاین در زندان عاشق دختر زندان بان میشود . سرانجام کشیش را به جرم جاری کردن عقد عشاق ، با قلبی عاشق اعدام می کنند . بنابر این او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق می دانند و از آن زمان نهاد و سمبلی می شود برای عشق... "

اما کمتر کسی است که بداند در ایران باستان ، نه چون رومیان سه قرن قبل از میلاد ، که از بیست قرن پیش از میلاد روزی موسوم به " روز عشق " بوده است . جالب است بدانید که این روز در تقویم جدید ایرانی مصادف است با 29 بهمن ، یعنی سه روز پس از ولنتاین فرنگی . این روز " سپندار مذگان " یا " اسپندار مذگان " نام داشته است . فلسفه بزرگداشت این روز به نام روز عشق به این صورت بوده که در ایران باستان هر ماه را 30 روز حساب می کرده اند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشته اند هر یک از روزهای ماه نیز نامی داشته اند . به عنوان مثال روز اول روز " اهورا مزدا " روز دوم روز " بهمن " ( سلامت ، اندیشه ) که نخستین صفت خداوند است ، روز سوم " اردیبهشت " یعنی بهترین راستی و پاکی که باز از صفات خداوند است ، روز چهارم " شهریور " یعنی شاهی و فرمانروایی که خاص خداوند است و روز پنجم " سپندار مذ " بوده است . سپندار مذ لقب ملی زمین است یعنی گستراننده ، مقدس ، فروتن . زمین نماد عشق است چون با فروتنی ، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد . زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد . به همین دلیل در فرهنگ باستان " سپندار مذگان " را به عنوان نماد عشق می پنداشتند . در هر ماه یک بار نام روز و ماه یکی می شده است که در همان روز جشنی ترتیب می دادند متناسب با نام روز و ماه . مثلآ شانزدهمین روز هر ماه " مهر " نام داشته که در ماه مهر " مهرگان " لقب می گرفت . همین طور روز پنجم هر ماه " سپندار مذ " نام داشت که در ماه دوازدهم سال که آن هم " سپندار مذ " نام داشت ، جشنی بر پا می کردند با همین عنوان .
 
" سپندار مذگان " جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می کرده . در این روز زنان به شوهران خود با محبت ، هدیه میدادند . مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده به آنها هدیه میدادند و از ایشان اطاعت می کردند .
 
ملت ایران از جمله ملت هایی است که زندگی اش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته . به مناسبت های گوناگون جشن می گرفتند و با سرور و شادمانی روزگار می گذراندند . این جشنها نشانه فرهنگ ، نحوه زندگی ، خلق و خوی ، فلسفه حیات و کلآ جهان بینی ایرانیان باستان است . از آنجایی که ما با فرهنگ باستانی خود نا آشناییم ، شکوه و زیباییی این فرهنگ با ما بیگانه شده است . نقطه مقابل ملت ما آمریکایی ها هستند که مصرانه در پی اشاعه دادن جشن ها و سنت های خاص فرهنگ خود هستند .

" اطلاع داشتن از فرهنگ سایر ملل " و " مرعوب شدن در برابر آن فرهنگ ها " دو مقوله کاملآ جداست . با مرعوب شدن برابر آداب و رسوم دیگران بی اینکه ریشه در خاک ، فرهنگ و تاریخ ما داشته باشد ، اگر هم به جایی برسیم ، جایست که دیگران پیش از ما رسیده اند و جا خوش کرده اند .

برای اینکه ملتی در تفکر عقیم شود ، کافیست هویت فرهنگی تاریخی را از آن ملت بگیریم . فرهنگ مهمترین عامل در حیات ، رشد و بالندگی یا نابودی ملت هاست . هویت هر ملتی در تاریخ آن ملت نهاده شده است . اقوامی که در تاریخ از جایگاه شامخی برخوردارند ، کسانی هستند که توانسته اند به شیوه موثرتری فرهنگ و اسطوره های باستانی خود را معرفی کنند حیات خود را تا ارتفاع یک افسانه بالا ببرند . آنچه برای معاصرین و آیندگان حائز اهمیت است ، عدد افراد یک ملت و تعداد سربازانی که در جنگ کشته شده اند نیست ؛ بلکه ارزشی است که آن ملت در زرادخانه فرهنگی بشریت دارد .
 
شاید هنوز دیر نشده باشد که روز عشق را از 26 بهمن ( والنتاین ) به 29 بهمن ( سپندار مذگانِ ایران باستان ) منتقل کنیم .
 
 
پ.ن : دیگه کاملآ از خودم ناامید شدم - امروز بازم تو فوتبال دعوا راه انداختم . لعنت به ... (‌ به کی فحش بدم آخه ؟ )

 
نظرات 20 + ارسال نظر
محمدعلی خداپرست سه‌شنبه 25 بهمن 1384 ساعت 01:01 ب.ظ http://mohammadali.blogsky.com

«بابا انار دارد»، بنویس! معلم می گوید و او به یاد می آورد دست های لرزان بابا هیچ اناری ندارد، میان شیارهای پینه بسته دستانش، جز رنج چیز دیگری نیست. معلم هجی می کند انار می شنود «فقر»؛ معلم می گوید: «نان دارد»، می داند که، دروغ است هیچ نانی ندارد، معلم می گوید: «آن مرد در باران آمد» می نویسد، آن مرد در باران رفت و هرگز نیامد.
داستان فقر، داستان کهنه ایست، فقر، دستان گشاده ای دارد که گاه بی هراس از در و دیوار یک خانه بالا می رود و تا سقف تحمل آدم ها، نفسگیر می شود. نه آدم ها شبیه همند و نه خواسته هایشان شبیه تر، آنقدر که همه دخترک ها به فکر چشمان عروسکند و پسرک ها در پی فهم تیر تفنگ؛ همه مردها زندگی را با تمام ابعادش برای چار دیواری خانه هایشان می خواهند و همه زن ها در آرزوی آنند که هیچ وقت فرزندانشان الفبای گرسنگی را نیاموزند،
فقر برای خیلی ها آشناست ....


بید قرمز سه‌شنبه 25 بهمن 1384 ساعت 02:45 ب.ظ http://bideghermez.blogsky.com/

ما جوونای ایرانی می تونیم هر چیزی رو عوض کنیم. فقط باید اطلاع رسانی درست بینمون باشه تا سطح اگاهی رو بالا ببره.
خوشحالم از اینکه به این مطلب توجه کردی.
منم با اجازت این مطلب رو در وبلاگم می ذارم(با ذکر منبع) تا منم بتونم یه سهم کوچکی توی این خبر رسانی داشته باشم.
یا علی مدد...

ژنرال سه‌شنبه 25 بهمن 1384 ساعت 03:23 ب.ظ

سلام
کاملا موافقم ! اتفاقا صحبت خودم هم با یکی از دوستان وبلاگ نویس که به بهانه والنتاین به بحث راجع به عشق پرداخته بود همین بود...

ممنون
به روزمم

ژنرال سه‌شنبه 25 بهمن 1384 ساعت 03:27 ب.ظ

با اجازه قسمت دوم معرفیت را توی وبلاگم قرار میدهم..

رضا سه‌شنبه 25 بهمن 1384 ساعت 11:15 ب.ظ http://pa.persianblog.com

موافقم.هر چند موافقت صرف دردی از این مشکل مشترکمان دوا نمی کند.لینک یادداشتت را گذاشتم!

پانته‌آ چهارشنبه 26 بهمن 1384 ساعت 12:45 ق.ظ http://www.ghorbatestan1.blogspot.com/

زیاد سخت نگیر دوست عزیز، حالا ما یه چیزی گفتیم! خودت باید بهتر بدونی که حرف شما جزو اون مواردی که من گفتم محسوب نمیشه!

اما در مورد مطلبت متأسفانه باید به اون فهرست رجوعت بدم، به نکتهء هفتمی. این نوشته مال وبلاگ آتشکده است که اون رو پنج روز قبل از شما منتشر کرده. بهتره به جای نقل کامل مطلب، قسمتی از اون رو اینجا بذاری و به نویسندهء اصلی لینک بدی، یا اگه شما هم مثل بعضیهای دیگه اون رو با ایمیل دریافت کرده‌ای، این مسئله رو در متن ذکر کنی.

http://weblog.zendehrood.com/atashkadeh?ArchiveID=1839

سلام پانته آ جان . حقیقت اینه که من این مطلب رو نه توی اون سایت خونده بودم نه از طریق ایمیل دریافت کرده بودم . من این مطلب رو یه هفته پیش توی مجله داخلی دانشکده خوندم .

افرا چهارشنبه 26 بهمن 1384 ساعت 01:25 ق.ظ http://afranevesht.blogspot.com

این نوشته یه مشکلی داره! پنج شیش سال پیش هم ولنتاین بود و من این اولین بار که میشنوم یه روز مشابهی هم بوده!!!!!

پیام چهارشنبه 26 بهمن 1384 ساعت 10:20 ق.ظ http://payamra.com

متاسفانه همینطوره .. همه چیز را خودمون داریم ولی میریم سراغ بقیه ...

خانه ما- خانم همسر چهارشنبه 26 بهمن 1384 ساعت 10:56 ق.ظ http://www.khaneyema.blogfa.com

سلام..........اتفاقا دیشب برای آقای همسر داشتم میگفتم که میدونی تو ایران ولنتاین روز ۲۹ بهمنه؟ خیلی تعجب کرد اما خودمم تاریخچه اش را نمیدونستم و دوتامون کنجکاو بودیم. برام نوشته ات خیلی مفید بود و حتما الان با دست پر در موردش برای آقای همسرمون حرف میزنیم........در ضمن مگه مجبوری که فوتبال بازی میکنی؟!!!!!!!!!!!اونهم اینجوری

مسعود و ساغر چهارشنبه 26 بهمن 1384 ساعت 04:15 ب.ظ http://antegral2x.tk/

در کوچه پس کوچه های خیالم تو را که شبیه رویایی می جویم چند وقتی است که دیگر به خانه ی دلم سر نمی زنی نمی دانی که چگونه وابسته ی وجودت شدم نمیدانی که حرفهایت بهترین هدیه است ای تک همدرد من در این کره خاکی از تو میخواهم باز هم برایم حرف بزنی

فرزانه چهارشنبه 26 بهمن 1384 ساعت 05:07 ب.ظ

شکر گذاری/سپاسگذاری وچند غلط املایی از ارزش نوشته خوب شما کم نمی کند ولی زیباتراست در کنار این اطلاع رسانی خوب به املا کلمات هم توجه بیشتری کنید .باز هم از یادآوری زیبایتان سپاسگزارم

نازخاتون چهارشنبه 26 بهمن 1384 ساعت 11:00 ب.ظ http://nazkhatoon.blogspot.com

دوست عزیز ممنون از این همه اطلاعات. ما که چند سالیه خارج نشینیم تا حالا نه درخت کریسمس گذاشتیم و نه خواهیم گذاشت. این ولنتاین هم به صورتی که در ایران رایج شده والله در فرانسه به این حالت نیست.​ منظورم خرس کادو دادن و قلبه. مردم بیشتر می رند رستوران و یک شب رومانتیک با هم می گذرونند. همیشه تو ایران شور همه چی رو در میارند. دیگه سخن کوتاه کنم. خوشحالم از آشناییت و ممنون از اطلاعات! شاد باشی!

نجوا جمعه 28 بهمن 1384 ساعت 04:55 ب.ظ

بسیار زیبا...تحسین برانگیز و غرور آفرین...
پیشاپیش این روز عزیز رو به شما و همه ایرانیان عزیز تبریک میگم...
و با اجازتون مطلبی که در مورد سپندارمذگان هست رو توی وبلاگ خودم میارم...
موفق و پیروز باشید.

نیاز جمعه 28 بهمن 1384 ساعت 10:14 ب.ظ

تو این مملکت این قدر موضوع برا حرص خوردن هس که گاهی فقط دنبال یه بهانه برا شادی می گردیم چه ایرانی چه غیر ایرانی. ولی چه بهتر که ایرانیشو جشن بگیریم. پس شنبه خوش بگزره...

سارا شنبه 29 بهمن 1384 ساعت 02:03 ق.ظ http://inbus.blogspot.com

می دونی فقط یه چیزی باشه که با هاش خوش باشن.بخندن .از سرو کول یه نفر بالا برن.به کافی شاپ ها پناه ببرن و خلاصه به دلایلی که نمی دونم ورژن فرنگیشو اجرا کنن و خلاصه پیش بسوی بینهایت و فراتر از اون!

مامی خرگوشه شنبه 29 بهمن 1384 ساعت 05:45 ق.ظ http://sayeh21.blogfa.com

ای بابا بیخیال ولینتاین و این حرفها دعوا رو بچسب پسر تو ادم نمیشی؟(ببخشیدها)پس کی میخوای یاد بگیری؟فوتبال همش یه بازیه دعوا نداره که تازه تو تیم ملی هم که بازی نمیکنی که انقدر حرص میخوری که تو میری فوتبال تفریح کنی یا اعصابتو خورد کنی ها؟گوشتو بکشم پسر بد؟کاری نکن که همه طردت کنن و برای همیشه تنها بمونی اوکی؟حرفایی که زدم یادت بمونه دفعه بعد با کتک حالیت میکنم

گلین بانو شنبه 29 بهمن 1384 ساعت 10:47 ق.ظ http://galinbanoo.blogsky.com

درود به مطلبتون با اجازه لینک دادم.. پاینده باشید.

نسرین شنبه 29 بهمن 1384 ساعت 08:50 ب.ظ http://meinexile.blogspot.com

عرض کنم که ما ایرانی ها عادتمونه اصولن هر چیزی فرنگیش رو دوست داریم! از طرز لباس پوشیدنمون تا برگزاری جشن و عیدهامون! راستی این های و گودبای و تنکس گفتن رو جدیدن مد کردن؟ ...والا ما که چند ساله در بلاد کفریم فقط درخت کریسمس رو از پشت ویترین مغازه ها و بعضن خونه ی دوستان فرنگی زیارت کردیم! حالا اینکه ملت تو ایران مخشون همچین یه نموره ایراد پیدا کرده و جشن های فرنگی رو جانشین می کنن،خیلی هم نباید تعجب کرد!!

آونگ خاطره های ما یکشنبه 30 بهمن 1384 ساعت 02:15 ق.ظ

سلام
شدیم حکایت کلاغه که اومد راه رفتن کبک رو یاد بگیره راه رفتن خودش رو هم از یاد برد .
خوبی عزیز؟
سلام برسون

جاذبه های گردشگری چهارشنبه 3 اسفند 1384 ساعت 12:50 ق.ظ http://evalian.persianblog.com

واقها چرا ما ایرانی ها فرهنگ خودمون رو ول کردیم و فکر می کنیم اگه ۲ تاکلمه انگلیسی وسط حر فهامون بگیم با کلاس تر به نظر میاییم . روز والنتاین هم برای همه ایرانی ها متاسف شدم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد