.:: پرسه ::.

روزمرگی های مد ( MED )

.:: پرسه ::.

روزمرگی های مد ( MED )

کشکت را بساب !


گویند مردی کشک ساب در کنار در کاخ شاه عباس در حال کار بود که شیخ بهایی خواست وارد کاخ شود ، ولی سربازان اجازه ورود به او ندادند و گفتند شاه عباس دستور داده است که به شما اجازه ورود به کاخ ندهیم .

در همین حین کشک ساب به شیخ گفت : اگر من شاه بودم ، اجازه می دادم تمام دانشمندان به راحتی در کاخم رفت و آمد کنند.

شیخ با قدرتی که داشت ، مرد را به رویا برد . در رویا مرد بر مسند قدرت نشسته بود و در حال دیدن رقص و آوازخوانی دلقکان و مطربان دربار بود که ناگهان نگهبانی آمد و گفت شیخ بهایی اجازه ورود می خواهد .

شاه (مرد کشک ساب) گفت : به او بگویید شاه در حال استراحت است و فردا اگر حوصله داشت شما را به حضور می پذیرد !

در همین حال و هوا ، شیخ بهایی به شانه مرد کشک ساب زد و گفت : ای مرد کشک ساب ، کشکت را بساب !                                                   
نظرات 6 + ارسال نظر
دختر کولی دوشنبه 19 دی 1384 ساعت 09:17 ق.ظ http://koli.blogdrive.com

بسیار زیبا بود

پیام دوشنبه 19 دی 1384 ساعت 11:33 ق.ظ http://payamra.com

انگار بهترین کار هم همونه ....

بید قرمز دوشنبه 19 دی 1384 ساعت 01:46 ب.ظ http://bideghermez.blogsky.com/

سلام.
جالب بود.
منم اپم یه سر بزنی خوشحال می شم.
یا علی مدد...

رویا دوشنبه 19 دی 1384 ساعت 07:47 ب.ظ

جالب بود:)

فرزین دوشنبه 19 دی 1384 ساعت 11:51 ب.ظ

همیشه می خواستم بدنم این مثل از کجا اومده . مرسی

مینو سه‌شنبه 20 دی 1384 ساعت 12:47 ق.ظ

کلی حالشو بردم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد